تایید حمله سایبری در سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی
خطای انسانی در کار نبوده!
مطلب زیر به نقل از وبسایت سایبریان در مصاحبه با مسئول پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی در آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران است :
مصاحبه اختصاصی سایبربان با مسئول پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی در
خطای انسانی در سانحه هواپیمای اوکراینی منتفی است
مهندس محمدعلی شکوهیانراد؛ مسئول پروندهی سقوط هواپیمای اوکراینی در آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران در ابتدای سخنان خود ضمن تشریح مقدمهای از دانش سایبرنتیک و نگاه آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران اظهار داشت:
در ابتدا لازم میدانم مقدمهای را در رابطه با آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران بیان کنم. آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران بهصورت رسمی با همین عنوان از سال 1396 فعالیت خود را آغاز کرد. سیاست کلی آزمایشگاه بر این اساس بود که ما فضای سایبر را از منظر سطح استراتژیک ببینیم و نه جنبههای تاکتیکی و تکنیکی زیرا دیگر مراکز و نهادهای مرتبط در کشور نگاه استراتژیک به مقولهی فضای سایبر ندارند. از نظر ما فضای سایبر یک زیستبوم کاملاً درگیر و همهجانبه بوده و ما میخواهیم ابعاد و شرایط این زیستبوم را متناسب با کشور تعیین کنیم.
اشکال بزرگ امروزی در حوزهی تخصصی دانش سایبرنتیک این است که این مهم و حاصل آن که فضای سایبر است، نهایتاً بهعنوان یک بستر تکنولوژیک که رفاه بشری را رقم زده دیده و باور میشود. بههمین دلیل تهدیدات استراتژیک و بعضاً جبرانناپذیری که از این حوزه نسبت به کشور و ابعاد تمدنی رخ میدهد، نه تنها پیشبینی نمیشود بلکه با انتصاب علت این دست رخدادها به حملات سایبری همانند نوعی «توهم توطئه» برخورد میشود. طبیعی است که از محل این سطحینگری، غافلگیریهای استراتژیک در حوزههای مختلف رخ میدهد زیرا فضای سایبر بهصورت درهمتنیده و تنگاتنگ با تمام ابعاد بشری و تمدنی دارای ارتباط بنیادین بوده و بر آنها اثرات بیبدیل داشته و دارد.
دانش سایبرنتیک ریشه در حوزهی علوم انسانی و بالأخص حوزهی دانش سیاست دارد. کتابهای پایهی این دانش نیز ادعای مذکور را تأیید میکنند. برای مثال، آندره آمپر که عموماً بهعنوان یک دانشمند فنّی و کاشف فرمول جریان برق در جوامع علمی شناخته میشود در یکی از کتابهای خود عنوان کرده که سایبرنتیک مبنای طرحریزی مدل جدید حکمرانی در آینده است. مطالعات چند سال اخیر حاکی از آن است که بریتانیا این نظریه را در میدان عمل بهصورت دقیق پیاده کرده است. بر این اساس مشخص میشود تصور فروپاشی حاکمیت بریتانیا بهعنوان یک امپراطوری که زمانی مدعی بود خورشید در سراسر پهنهی آن از شرق تا غرب هیچ وقت غروب نمیکند، اشتباه است؛ بلکه آنها مدل حاکمیت خود را از تسلط و کنترل بر مبنای قدرت سخت و مدیریت مستقیم منابع انسانی و مادی به مدل سایبرنتیک که تأکید بر تسلط و کنترل بر مبنای قدرت اطلاعات دارد، تغییر دادند.
در اینجا تعریف دانش سایبرنتیک خیلی جدی میشود و نشان میدهد این چه دانشی است که میتواند در علوم سیاسی و سایر حوزههای علوم انسانی چنین تغییر بنیادینی را ایجاد کند. ما اساساً سایبرنتیک را بهعنوان دانشی میشناسیم که برای کنترل هر پدیدهی هوشمند، از طریق دستکاری و کانالیزه نمودن اطلاعات محیطی آن پدیده اقدام مینماید. هر پدیدهی هوشمند دارای توان پردازش اطلاعات است که بر اساس آن در موضوعات مختلف به تصمیم رسیده و رفتار مینماید. لذا با تغییر اطلاعات ورودی میتوان کاری کرد که تصمیم و رفتار نهایی پدیدهی هوشمند آنگونه که مد نظر کنترلکننده است، تغییر نماید.
نکتهُی خیلی مهم این است که اگر انسان بهعنوان مصداق پدیدهی هوشمند در نظر گرفته شود، توانی که کنترلکننده برای کنترل انسان از طریق کانالیزه کردن اطلاعات کسب مینماید همان قدرت نرم است و اگر مصداق پدیدهی هوشمند، ماشین باشد، توان حاصل از آن برای کنترلکننده عبارت است از قدرت فرماندهی و کنترل2 . لذا دو کلید واژهی اساسی جامعهی مدرن امروزی - قدرت نرم و قدرت فرماندهی و کنترل- که تمام منازعات بر آنها بنیان نهاده شده، ریشه و اساس آنها در دانش سایبرنتیک است. این همان نقطهی مغفول اصلی است که به ابتناء مبانی علمی مذکور محرز مینماید فضای سایبر نه تنها بر خلاف تصور عموم، فضایی برای ارتباطات آزادانه و رفاه بشری نیست بلکه فضای اشاعه و تثبیت حاکمیت کنترلکنندهی آن بر کنترلشوندهها (مردم جهان) است. به بیان دیگر، در دانش سایبرنتیک که دانش تبیین و تولید اطلاعات حاکمیت در جهانبینی لیبرال است، بهنحوی اطلاعات به جامعهی انسانی داده میشود که آنها در مسیر دلخواه کنترلکننده پیش بروند. شایان ذکر است که جهانبینی توحیدی با تعاریفی که از سایبرنتیک ارائه شد اختلاف نظر دارد و استفاده از آن در تمدن اسلامی نیازمند تبیین و تطبیق دقیق با مبانی جهانبینی توحیدی است.
چنین تعریفی نه تنها در کشور ما بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر که فضای سایبر را صرفاً بهعنوان یک تکنولوژی در نظر گرفته و وارد نمودهاند، شناخته نشده است که علت این مهم، سیاستی است که مالکان فضای سایبر در جامعهی بینالملل در پیش گرفتهاند. مالکان فضای سایبر که اعضای یک قرارداد رسمی بینالمللی با نام UK-USA -ملقب به پنجچشم- هستند و شامل بریتانیا، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزلند میباشند، بهنحوی عمل میکنند که از طریق دانش سایبرنتیک و فضای سایبر هم بر دنیا تفوق داشته باشند و هم سایر کشورها و ملتها از مبانی و چگونگی این اشراف جهانی مطلع نشوند؛ به همین دلیل است که وقتی به این حوزه ورود میکنید بیش از سایر حوزههای تمدنی حساس میشوند.
این مدرس دانشگاه در خصوص بررسی علمی و تخصصی آزمایشگاه نسبت به سانحهی هواپیمای اوکراینی اظهار داشت:
ما درآزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران برخلاف ادعایی که توسط برخی رسانهها مطرح شد و بیان کردند چنین مرکزی وجود ندارد، جهت تنویر افکار عمومی و رفع شبههی مذکور، حکم رسمی تصویب و تشکیل آزمایشگاه را منتشر کردیم. آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران از سال 96 طی حکمی که با همین عنوان مصوب شد شروع فعالیت خود را کلید زد. دلیل تمرکز ما بر چنین موضوعی این است که دیدگاه کلان آزمایشگاه از ابتدای تشکیل تا کنون، در نظر گرفتن فضای سایبر بهعنوان یک زیست بوم است که بهطور همهجانبه بر تمدن انسانی اثر گذاشته است. لذا بدیهی است که دانش سایبرنتیک بهعنوان پشتوانهی فضای سایبر، یک دانش تمدنپرداز و تمدنساز محسوب میشود.
روز 18 دی ماه زمانی که اولین فیلم از سقوط هواپیمای اوکراینی منتشر شد که در آن آتش گرفتن موتور سمت چپ مشخص بود، من هم مانند بسیاری دیگر از مردم تصور کردم که احتمالاً بهدلیل نقص فنی است؛ اما به محض اینکه صبح 21 دی گفته شد این هواپیما بهعلت اصابت موشک سقوط کرده است؛ بر آن شدیم تا این رخداد مشکوک را بررسی کنیم.
هر پژوهشی با حدأقل یک پرسش آغاز میشود که فرایند تلاش جهت ارائهی پاسخ علمی به آن موجب میشود اطلاعات اولیه جمعآوری گردد و سپس بر اساس آنها و با کمک منطق علمی از آنها فرضیه ایجاد شود. در ادامه با نگاه تحلیلی که لازم است مبنای علمی داشته باشد، نسبت به تأیید یا رد فرضیات اقدام میشود و نهایتاً نتایج آن بهعنوان یک پژوهش علمی انتشار ثبت و انتشار مییابد.
فرایند مذکور در خصوص سانحهی هواپیمای اوکراین از آنجا برای من شروع شد که بر اساس بیانیهی ستاد کل نیروهای مسلح مورخ 21 دی ماه اعلام شد علت سقوط هواپیما، اصابت موشک پدافندی خودی بوده است. از آنجایی که بر اساس اعتقادات دینی و همچنین سابقهی عملکرد 40 سالهی نیروهای مسلح ایران اسلامی یقین داشتم این رخداد تأسفبار عامدانه نبوده، این پرسش مطرح شد که چه دلایلی میتواند باعث بروز این سانحه شده باشد؟
در اینجا لازم است موضوعی را مطرح کنم: از آنجا که سالهای متمادی روی اسناد راهبردی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و اقدامات میدانی رژیم صهیونیستی تمرکز دارم و فعالیت علمی خود را محدود به سرفصلهای رسمی وزارت علوم نکردهام، به رفتار راهبردی دولتهای مذکور و خاصتاً دکترینهای رسمی آنها در حوزهی قدرت سایبرنتیک اشراف دارم. یکی از دکترینهای نظامی پایه در جبههی دشمنان انقلاب اسلامی، بهویژه رژیم صهیونیستی و آمریکا دکترین داحیا (Dahia) است که با عنوان دکترین ضاحیه نیز شناخته میشود. در این دکترین رسماً اعلام شده وقتی توان مقابله با نیروی نظامی جبههی مقابل را ندارید، به مردم غیر نظامی آنها حمله کن تا از طریق این اهرم فشار، نیروهای نظامی جبههی مقابل نیز تسلیم شود. این دکترین نظامی از سوی رژیم صهیونیستی بهصراحت اعلام شده و در رفتار نظامی آمریکا و بریتانیا نیز وجود دارد. حملهی اتمی آمریکا به مردم ژاپن در 1945 و هدف قرار دادن هواپیمای ایرباس ایران در سال 1367 نمونههایی از این رفتار جنایتکارانهی نظامی آمریکا است. بررسی نمونههای تاریخی حاکی از آن است که آمریکا و رژیم صهیونیستی در اکثر جنگهایی که توان پایان آن را بهنفع خود نداشتهاند، به اقدامات جنایتکارانه علیه مردم روی آوردهاند تا نیروی نظامی مقابل تسلیم شود.
بر اساس توضیحات ارائه شده، روشن بود که شلیک به هواپیما اگر از سوی ایران باشد «سهوی» است و اگر دشمن به هر شکل نقشی در آن داشته باشد، عمدی است. لذا از هنگام انتشار بیانیهی ستاد کل نیروهای مسلح به مدت 48 ساعت بدون وقفه بر علل احتمالی این موضوع تمرکز کردیم تا نهایتاً شب 23 دی ماه از یک سو بر اساس پیشفرضهای قطعی و رسمی و از سوی دیگر مبتنی بر منطق دانش سایبرنتیک؛ محرز شد که علت واقعه خطای انسانی نبوده و عملیات فریب فرماندهی و کنترل رخ داده است.
در پاسخ به شبههای که به بیانیههای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران در خصوص سانحهی هواپیمای اوکراین مبنی بر عدم صحت علت اعلام شده بهدلیل عدم دسترسی به اطلاعات میدانی این رخداد وارد شده، شایان ذکر است که در روند تحقیقات و مطالعات علمی دو روش معتبر و شناخته شده وجود دارد:
یک) روش استقرایی: در روش استقرایی، پژوهشگر تلاش دارد با استفاده از «جزییات معلوم» به شناسایی «کلیات مجهول» دست یابد، از این رو روش استقرایی با نام «روش مطالعهی پایین به بالا» نیز شناخته میشود. در روش استقرایی بهمنظور دستیابی به نتایج علمی، با جمعآوری دادههای محیطی و چینش آنها کنار یکدیگر طبق اصول علمی، تمام یا بخشهایی از علت، مبانی یا نتایج مد نظر حاصل میشود. بهعبارت دیگر در روش استقرایی، دادهها و اطلاعات مانند قطعات یک پازل هستند که چینش صحیح آنها کنار یکدیگر میتواند بخشی یا تمام تصویر نهایی پازل را مشخص نماید. از این رو منطق نهفته در استقرا، مبتنی بر پوزیتیویسم و امپریسیسم است یعنی تا موضوعی به اثبات عینی نرسد یا توسط حواس ظاهری انسان ادراک نگردد، نسبت به موجودیت آن نمیتوان با قطعیت نظر داد. این در حالی است که اکثر حقایق در عالم قابل اثبات عینی یا ادراک بهواسطهی حواس پنجگانه نیستند. بههمین دلیل است که در نظام دانش غرب، خداوند و هر آنچه مادی نیست مورد پذیرش واقع نمیشود. با تأسف باید عرض کنم فضای علمی کشور بهگونهای شکل گرفته که حصول نتیجه صرفاً بر اساس استقرا قابل پذیرش است و اکثر فعالیتهای علمی به اعتبار اثباتگرایی و حسگرایی اعتبار مییابد.
دو) روش استنباطی: در روش استنباطی، پژوهشگر با استفاده از احکام متقن علمی و بررسی موضوع مد نظر با استفاده از آنها، از میزان انطباقپذیری موضوع مورد بررسی با احکام علمی که در اختیار است میتواند مشخص نماید آیا این موضوع از نوع و جنس احکامی است که بهعنوان شاخص انتخاب شدهاند یا خیر. بهعبارت دیگر در روش استنباطی، پژوهشگر بر اساس کلیات معلوم و قطعی به تفسیر و نوعشناسی جزییات مجهول میپردازد. به همین دلیل روش علمی استنباطی، به «روش مطالعهی بالا به پایین» نیز شهرت دارد.
انتخاب اینکه پژوهشگر از کدام روش استفاده نماید، بستگی به شرایط حادث در موضوع مورد مطالعه دارد و اقتضایی است. در روش استنباطی، نتیجهی حاصل از یک سو برگرفته از پیشفرضهای تأیید شده است که شکی در آنها وجود ندارد و از سوی دیگر متکی بر گزارههای متقن علمی است که پیشفرضها با آنها سنجش میگردد. اما همانطور که بیان شد در روش استقرا، اطلاعات صحنه جمعآوری شده و بر اساس تحلیل آنها نظر نهایی صادر میشود. در استفاده از روش استقرا باید محتاط بود زیرا اگر فقط یک گزاره از اطلاعات جمعآوری شده دچار خدشه گردد؛ تمام نتیجهی حاصل با شبهه مواجه خواهد شد.
آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر برای حصول نتیجه در خصوص علت سانحهی هواپیمای اوکراین از روش استنباطی استفاده نموده است، روند بدین صورت است که از یک سو چارچوبهای فرماندهی و کنترل ریشه در سایبرنتیک دارد و از سوی دیگر منطق دانش سایبرنتیک مبتنی بر چهار رکن اطلاعات، ارتباطات، کنترل و محاسبات است. از میان این ارکان، اطلاعات به منزلهی روح دانش سایبرنتیک است و تمامی امور و فرایندها وابسته به اطلاعات میباشد؛ لذا سایر ارکان سایبرنتیک از اطلاعات هویت میگیرند، بدین صورت که ارتباطات بهمعنای انتقال اطلاعات، محاسبات بهمعنای پردازش و ذخیره سازی اطلاعات و کنترل هم بهمعنای تغذیهی اطلاعات تعریف میشود. مبتنی بر این توضیحات، یک جدول 32 خانه حاصل میشود که جایگذاری پیشفرضهای موجود در خانههای مرتبط با هر کدام، در نهایت به تبیین علت و مبانی رخداد مورد مطالعه منتج میشود. در مسألهی سانحهی هواپیمای اوکراین، ستون مرتبط با فریب رکن محاسبات بهطور کامل فعال شد که نشانگر عملیات بر این مبنا است.
البته قابل ذکر است برای تکمیل عملیات فریب فرماندهی و کنترل، از عملیات اخلال در ارتباطات علیه بعضی از سامانهها از جمله سامانهای که شلیککنندهی موشک بوده استفاده شده است.
بر اساس آنچه بیان شد محرز است در روش استنباطی که از آن استفاده شده نیاز به اطلاعات میدانی نیست و شبههی خطا در نتایج حاصل بهعلت عدم دسترسی به اطلاعات میدانی مردود است، هر چند که انتشار تدریجی برخی از اطلاعات میدانی، به قوت بیانیه منتج شده نه تضعیف آن.
برخی نیز مطرح نمودند آیا ممکن است همانند واقعهی یازده سپتامبر 2001 از هواپیما بهعنوان عامل انتحاری استفاده شده باشد؟ پاسخ به این سؤال بهعنوان یک سناریو در بیانیه شماره دو آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران بررسی شده است. اگر فرض فوق واقع شده باشد، در اختیار گرفتن کنترل هواپیما از راه دور صرفاً از طریق عملیات سایبری میسّر است بهگونهای که سیستمهای مربوطه آنچه را مد نظر کنترلکننده است انجام دهند نه دستورات خلبان را. بر این اساس اولاً احتمال کنترل هواپیما نیز در راستای عملیات فریب فرماندهی و کنترل است و ثانیاً وقوع یا عدم وقوع این احتمال، تأثیری بر اعمال عملیات فریب فرماندهی و کنترل بر شبکهی پدافندی کشور ندارد.
از دیگر علل حصول قطعیت در نتیجهی اعلام شده این است که آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر بر خلاف سایر کارشناسان یا مقاماتی که نسبت به علت سانحه اظهار نظر کردهاند؛ به مطالعه و تحلیل رخدادها از طریق سمت مفعول (ایران) که دارای قطعیت است پرداخت نه سمت فاعل (آمریکا) که نسبت به نحوهی اقدام آن ابهام وجود دارد. اشاره به احتمال بهکارگیری هواپیمای ریوت جوینت (Rivet Joint) ، ایوکس (AWACS) یا حمله از نوع سوتر (Suter) ، مصداق بررسی سمت فاعل است. همچنین اظهارنظر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه مبنی بر استفادهی آمریکا از جنگندههای نسل پنجم F35 و حقی پگین، رئیس اسبق اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه که ضمن قیاس سانحهی هواپیمای اوکراین با سانحهای در سال 1974 اذعان به عملیات سایبری از طرف آمریکا نمود نیز در همین زمینه است.
گزارهی دو وجهی که مورد تأیید تمامی مسئولان مربوطه است اعلام شلیک موشک کروز به سمت تهران از یک سو و عدم وجود موشکهای کروز از سوی دیگر است. این مهم در توضیحات رسانهای سردار حاجیزاده مورخ 21 دی ماه و سردار عبداللهی در گفتوگوی ویژه خبری 24 دی نیز بهصراحت مطرح شد. صرف اینکه از یک سو کروز اعلام شده و از سوی دیگر کروز وجود نداشته، بهمعنای عملیات فریب فرماندهی و کنترل است و تأیید آن نیاز به اطلاعات مضاعف ندارد.
علاوه بر پیشفرضهای بیان شده، پرسشهایی نسبت به شرایط رخداد وجود دارد که خلأ پاسخ به آنها نیز مؤید وقوع عملیات فریب فرماندهی و کنترل است. از جمله آنکه طبق صحبتهای سردار عبداللهی خبر شلیک چندین موشک کروز از سمت جنوب کشور اعلام شد. طبیعی است کروزها برای رسیدن به تهران باید مدت زمان مشخصی را طی کنند که این زمان برای شبکهی پدافندی کشور با توجه به تخصص، تجربه و سامانههای در اختیار مشخص است. از سوی دیگر این شبکهی مجهز در سراسر کشور گسترده است تا هیچ نقطهی کور پدافندی باقی نماند.
حال پرسش این است که علیرغم فعالیت شبکهی گستردهی پدافندی در سراسر کشور، چگونه پس از اعلام کروز از جنوب کشور، تأیید آن توسط سایر مراکز حدفاصل جنوب تا تهران صورت نگرفته است؟ و مهمتر آنکه چه تضمینی وجود داشته که موشکها حتماً بهمنظور اهدافی در تهران شلیک شدهاند و مقاصدی در حدفاصل جنوب تا تهران نداشتهاند؟
مهندس شکوهیان راد در رابطه با علت انتشار دو بیانیهی این آزمایشگاه بهصورت رسانهای اظهار داشت:
طبق توضیحاتی که در ابتدا عرض شد، نگاه به حوزهی سایبرنتیک با تمرکز بر موضوعات ملی و فراملی و تبیین نقش منحصر بهفرد فضای سایبر در زیستبوم نوین تمدنی؛ رویکردی است که از ابتدا بنای مطالعات و تحقیقات آزمایشگاه را شکل داده و تمام گزارشات و مقالاتی که حاصل شده از این جنس هستند، منتها هر کدام صرفاً به سازمانها و نهادهای مربوطه ارسال شده و انتشار رسانهای نداشتهاند. در خصوص سانحهی هواپیمای اوکراین نیز از آنجا که اولاً این موضوع از جنبههایی در سطح ملی و از جنبههایی فراملی است و ثانیاً پیشفرضها حاکی از نقش جدی سایبرنتیک در رخداد آن است؛ آزمایشگاه پژوهشی برای بررسی و مطالعهی موضوع اقدام نمود منتها بهدلیل ارتباط جدی این مسأله با رسانهها و افکار عمومی، بیانیهی علمی آزمایشگاه نیز توسط رسانهها منتشر شد.
افزون بر آن بر اساس ماتریس 32 خانه که معرفی شد، شبکهی فرماندهی و کنترل صرفاً محدود به ماشین نیست بلکه مجموعهای یکپارچه و متعامل از انسان و ماشین است که انسان در آن نقش تعیینکننده داشته و ماشین بهمنظور رفع ضعفهای انسان از طریق افزایش سرعت، دقت، رفع خطا، اشراف اطلاعاتی و عملیاتی بلادرنگ و ... کمک مینماید. لذا هنگامی که از فرماندهی و کنترل صحبت میشود، منظور فقط بخش ماشینی نیست و انسان گزارهی اصلی این موضوع محسوب میشود. در نتیجه زنجیرهی فرماندهی و کنترل یک زنجیرهی توأمان از انسان و ماشین است که با هماهنگی کامل بهصورت یکپارچه عمل مینماید. این مهم در سال 1948 توسط نوربرت وینر در کتاب «سایبرنتیک: یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین» مورد بحث و تبیین قرار گرفته است.
لذا مفهوم فرماندهی و کنترل که برگرفته از دانش سایبرنتیک است نیز مشمول توضیحات فوق میباشد و تزریق اطلاعات غیر واقعی به بخش انسانی شبکهی فرماندهی و کنترل کاملاً محتمل است. بنابر این تزریق اطلاعات غیر واقعی که موجب تغییر در تصمیمات فرماندهی و کنترل شود، چه در بخش ماشینی باشد چه در بخش انسانی؛ در نهایت علت سانحه از «اعمال عملیات فریب فرماندهی و کنترل» خارج نیست. بههمین علت است که در بیانیه شماره یک آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر، خطای انسانی با قطعیت منتفی اعلام شده است.
شکوهیانراد در ارتباط با احتمالات نحوهی نفوذ به سامانهی پدافندی اظهار داشت:
از بعد استنباطی، این موضوع یک گزارهی قطعی دارد که بر اساس آن آنچه در کشور ما بهعنوان پروتکلهای سایبری (استانداردهای بینالمللی سایبری) در تمام تخصصها و شاخهها شناخته میشود، هیچوقت امن و قابلاعتماد نبوده و همواره سازمانهای امنیتی- دفاعی غربی، بهویژه آمریکا با استفاده از نقایص و حفرههای امنیتی پروتکلها اقدام به انواع عملیاتهای سایبری نظیر نفوذ، جاسوسی، خرابکاری، فریب و ... علیه کشورهای مختلف نمودهاند. برای مثال، پروتکلهای ایزو سری 27000 که پروتکلهای مدیریت امنیت اطلاعات هستند و بنده در همین دانشکده، متن رسمی و زبان اصلی آنها را به دانشجویان بر اساس نگاه تحلیلی تدریس میکنم، بهلحاظ منطقی دچار اشکالاتی هستند که هر چقدر هم برای امنیت سیستم تلاش نمایید، صرف استفاده از این پروتکاها مسیر ورود به سیستم برای سازمانهای امنیتی آمریکا و متحدانش هموار میشود. البته این ادعا صرفاً یک تحلیل نیست و مصادیق متعددی در سالهای گذشته به اثبات رسیده و رسانهای شده است. همانند حفرهی خونریزی قلبی که در نرمافزار OPEN SSL کشف شد و بعد از مدتی مشخص گردید که این حفره از نوع درب پشتی بوده نه باگ که عامل آن نیز آژانس امنیت ملی آمریکا شناخته شد. لذا همیشه تأکید بر این داریم که نباید به این پروتکلها بهطور کامل اطمینان کرد.
بههمین منظور تأکید داریم یکی از اولین، مهمترین و مؤثرترین روشهای پیشگیری از تکرار چنین سوانح تأسفبار و جبرانناپذیری بومیسازی پروتکلهای سایبری است بهگونهای که از مبنا یعنی مرحلهی طراحی منطقی تغییر یابد. شایان ذکر است آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر تاکنون تنها مرجع علمی است که در کشور برای بومیسازی پروتکل مطالعات گسترده در حوزههای نظری و عملی داشته و از تصویب پروپزال و دفاع پایاننامه در این حوزه حمایت علمی و اطلاعاتی نموده است.
منبع : سایبریان نیوز
لینک این مطلب از وبسایت سایبریان نیوز:
www.cyberbannews.com/خطای-انسانی-در-سانحه-هواپیمای-اوکراینی-منتفی-است
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط بیشتر با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
با سپاس